سلوکیان
پایتخت : سلوکیه ، انطاکیه
زبان(ها) : یونانی
دین : یونانی
یازده سال بعد از مرگ اسکندر که تمام آن مدت و حتی چند سالی بعد از آن هم جنگهای جانشینی او بین سردارانش در منازعات طولانی گذشت، استان بابل به وسیله یک سردار مقدونی او به نام سلوکوس که پدرش انتیوکوس(آنتیوخوس) هم از سرداران فیلیپوس (فیلیپ) پدر اسکندر محسوب میشد، افتاد (۳۱۲ق. م.). سلوکوس در زمان اسکندر پس از فتح شوش فرمانده سوارهنظام سازمانیافته از بزرگان ایرانی شد و بیدرنگ پس از رسیدن بدین جایگاه ایشان را به یگانهای ۱۰هزار نفره بخش نمود. او سپس استان ایلام (خوزستان و بخشی از لرستان امروز) و سرزمین ماد (به استثنای آذربایجان) را هم بر قلمرو خویش افزود. بدین گونه، دولت پادشاهی مستقلی به وجود آورد که به نام خود او دولت سلوکی (سلوکیان) خوانده شد و آغاز سلطنت او بعدها برای این دولت، مبداء تاریخ گشت. (تاریخ سلوکی۳۳۰ -۱۵۰ ق. م.)
سلوکوس شهر سلوکیه را در نزدیکی بابل ساخت. پس از چیرگی بر شهرهای ایران به هندوستان رسید ولی در آنجا چندره گوپتا پادشاه هند جلو پیشروی او را گرفت. کار این دو به آشتی کشید و چندره گوپتا هم ۵۰۰ فیل بدو پیشکش کرد.
سلوکوس یکم سرزمین زیر فرمان خود را به ۷۲ بخش نمود و گرداندن هر بخش را به یک ساتراپ سپرد. هر ساتراپ در سرزمین خود به گونهٔ خودمختار فرمان میراند.
سلوکیان پس از سلوکوس یکم
فرمانروایی جانشینان سلوکوس برپایهٔ گونهای ائتلاف سرداران و نظامیان مقدونی شکلگرفتهبود. با گذشت زمان بخش باختری پادشاهی سلوکی به میدان نبرد و درگیری پیوسته بدلگشت زیرا که دولت آنتیگون یکم در یونانی و دولت بطلمیوسی مصر به سوریه چشم طمع دوختهبودند. پس سلوکیان شهر انطاکیه در نزدیکی شام را بنیادنهادند و آن را پایتخت خویش گرداندند تا به کانون درگیری نزدیک باشند.
سلوکیان در نزدیک ۲٬۵ سده پادشاهی نتوانستند کشورشان را از تشنج بازدارند. آنان نزدیک به ۱۷۰ سال را بر سرزمینها باختری و ۷۰ سال را بر بخشهای خاوری ایران فرمان راندند. در آینده عاملهایی چون برپایی دودمان اشکانی در خاور و شمال خاوری ایران و فشارشان بر سلوکیها، شکست از روم در سال ۱۹۰ در مگنزیا، برپایی دولت یونانی باختر به دست دیودوتوس و سرانجام چیرگی روم بر دولت کوچک آنها در ۶۴ (پیش از میلاد) در سوریه سلوکیان را به نابودی کشاند.
سلوکیان و اشکانیان
در میانهٔ سدهٔ سوم پیش از میلاد سلوکیان در استانهای باختری سرزمینشان درگیر جنگ با مصر بودند. در همین زمان در مرزهای شمال خاوری امپراتوری سلوکی نیز آشفتگی فرمانروا بود. با این همه ساتراپهای بخشهای خاوری ناچار بودند نیروهای خود را برای یاری به دولت مرکزی در جنگ با بطلمیوسیان روانه کنند. از دیگر سو میان مقدونیان و یونانیان نیز رشک و همچشمی فرمانروا بود و این عامل گاه سبب شورش ساتراپان میشد. این درگیریهای درونی کار را بر پارتیان نیمه بیابانگرد آسانتر میکرد. در این زمان اشک یکم به فرمانروایی پارتیان رسید و برای انجام اقداماتی بر ضد سلوکیان آمادهشد. در ۲۴۵ (پیش از میلاد) سلوکیان گرفتار جنگ داخلی شدند و در این زمان ساتراپ پارت به نام آندروگوراس از فرصت استفادهکرد و بر دولت مرکزی شورید. اندکی پس از آن در حدود ۲۳۹ (پیش از میلاد) نیز دیودوت ساتراپ بلخ بر سلوکیان شورید. با زمانی نزدیک به این رویدادها سلوکوس دوم به سال ۲۳۸ (پیش از میلاد) در آنقره از سلتیان شکست خورد. ارشک از این بخت پدیدآمده بهره برد و آندروگوراس را راند و بر پارت چیرهشد.
از قبیله پارنی -یکی از سه قبیلهٔ داهه- بود که گویا پس از زمان اسکندر مقدونی و در پی درگیریهایی قبیلهای در جنوب روسیه به بخش خاوری دریای مازندران کوچیده بودند. ارشک در ۲۴۷ (پیش از میلاد) به پادشاهی رسید و پیروانش پس از او خود را به نام وی اشک خواندند و سال تاجگذاری وی را مبدا گاهشماری خود گذاردند. نخستین سالهای فرمانروایی پارتیان به جنگ و چیرگی بر هیرکانیا گذشت. با مرگ ارشک برادرش تیرداد یکم با نام اشک دوم جانشین او شد. او پایتخت اشکانیان را در نزدیک ابیورد کنونی بنیادنهاد. پس از آن وی با دولت یونانی باختر پیمان اتحاد بست. در ۲۲۸ (پیش از میلاد) سلوکوس دوم برای سرکوب اشکانیان لشکرکشید. تیرداد به ناچار تا استپهای آپاسکا در آسیای میانه پسنشست. در همین زمان انطاکیه دچار شورش شد پس سلوکوس به ناچار اشکانیان را رهاکرد و به انطاکیه بازگشت.
پایان کار سلوکیان
با بر سر کار آمدن آنتیوخوس سوم دولت سلوکی جانی دوباره یافت. وی یک رشته جنگها در بخشهای خاوری مرزهایش میان سالهای ۲۰۹-۲۰۴ پیش از میلاد انجام داد. همچنین ازحدود ۲۰۰ پیش از میلاد پادشاهان سلوکی درگیر جنگهای دامنهدار سوری با بطلمیوسیان چیره بر مصر باستان شدند. هوده آنکه مصر یهودیه را به آنتیوخوس سوم واگذاشت. در این زمان دوباره نیروی سلوکیان به بالاترین اندازهٔ خود رسیده بود ولی به گواهی تاریخ این نقطهٔ اوج نقطهٔ سراشیب دودمان سلوکی -به ویژه پس از مرگ آنتیوخوس سوم- هم بود.
در ۱۹۶ (پیش از میلاد) آنتیوخوس سوم از برای دست یازیدن به تراکیه از هلسپونت گذشت و توانست در ۱۹۴ پیش از میلاد آن سرزمین را به مرزهای خود بپیوندد. نفوذ سلوکیان بر اروپا برای روم تحملناپذیر بود پس در ۱۹۲ (پیش از میلاد) میان این دو ابرنیروی آن زمان جهان درگیری آغاز شد. با اینکه آنتیوخوس از پشتیبانی شهرهای یونانی و یاری جنگسالار کارتاژی هانیبال برخوردار بود ولی سرانجام شکست خورد و ناگزیر به پرداخت پولی هنگفت شد. همچنین سلوکیان چیرگیشان بر آسیای کوچک را نیز از دست دادند.
اندکی پس از آن کار بر سلوکیان تنگتر شد، از یکسو روم نیرومند به دشمنی با ایشان برخاسته بود؛ از دیگر سو شورش مکابی در پس از سال ۱۶۵ پیش از میلاد در یهودیه-که از پشتگرمی روم هم بهرهمند بود- کار را بر ایشان سختتر نمود. از دیگرسو اشکانیان هم نیروگرفتهبودند و تا بابل پیشروی کردند و بر شهر بابل و سلوکیه دستیازیدند (۱۴۱ (پیش از میلاد)). به این رشته از ناکامیها جنگهای درونی سلوکی بر سر تاج و تخت و چنددستگی ایشان نیز افزودهشد. پس سرانجام فرماندهان رومی لوکولوس و پومپه در یکچهارم دوم سده یکم پیش از میلاد بر تاریخ سلوکی خط پایان کشیدند. واپسین شاه سلوکی در ۶۴ پیش از میلاد از تخت به زیر کشیدهشد.
شیوهٔ کشورداری
سلوکیان قلمرو خود را به ۷۲ ساتراپی بخش کردند و بر هر ساتراپی یک ساتراپ گماردند. هر ساتراپی به چند اپارخیا و هر اپارخیا به چند هیپارخیا و هیپارخیا نیز به چند استاتما بخشمیشد. مرکز هر ساتراپی استراتگ مینامیدند و گرداندن امور مالی ساتراپی نیز بر اکوتوم بود.
زمینهای قلمرو سلوکی به دو دستهٔ زمینهای شاهی و زمینهای شهری بخش میشد. بخشی از زمینهای شاهی در اختیار کشاورزان بود. اگرچه پادشاه سلوکی به ظاهر بر همه زمینهای شاهی نظارت داشت، ولی در واقع نظارت و دلبستگی این شاهان متمرکز بر زمینهای سوریه و میانرودان و شاهراههای میان پایتخت تا بلخ بود و بر دیگر سرزمینها یا نظارت چندانی نداشتند یا اصلاً نظارتی نداشتند. مالیات زمین به صورت نقدی یا جنس دریافت میشد. مالیاتهای دیگری هم به عنوانهای دیگری ستانده میشد؛ برای نمونه یکی هم عوارض ویژهٔ جنگ بود.
به مهاجران یونانی نیز که در واقع مهاجران نظامی بودند و کاتوئیکیا نامداشتند نیز زمین واگذار میشد و این زمین کلروس نامیده میشد و آنان در برابر آن میبایست خدمات جنگی انجام دهند. در بسیاری از شهرهای یونانینشین دژی جنگی بر شهر مسلط بود که پادگانی فرماندهی آن دژ را داشت. گرداگرد شهر را نیز دیوار و برج و بارو میکشیدند. شبکهای از این شهرهای یونانینشین از سیردریا تا خلیج فارس را به هم پیوسته و پاسدار قلمرو سلوکی بود. در زمان جنگ بخشی از سپاه سلوکی از این شهرها به دست میآمد. برای نمونه در جنگ آنتیوخوس یکم با مصر در آدار۲۷۴ (پیش از میلاد) ساتراپهای نزدیک به میدان جنگ به ویژه بابل و میانرودان یگانهای نظامی این شهرها را احظار و به جبههها گسیلداشتند.
روی هم رفته سلوکیان شیوهٔ دیوانی هخامنشی را پیگرفتند. برپایی ساتراپیها به مانند روزگار هخامنشی بود. خراج را بر همان پایه پیشین میگرفتند. سامانههای وزنی را تغییر ندادند ولی در کنار آن از شیوه آتنی هم بهرهبردند. چون هخامنشان راه تساهل دینی را پیش گرفتند.
سپاهیگری سلوکی
سلوکیان به جز سپاهیان مقدونی-یونانی - که بخشی از آن از شهرهای یونانینشین فراهم میآمد- از مردمان بومی نیز در جنگها بهره میبردند، برای نمونه در نبرد رافیا که میان سلوکیها و دودمان بطلمیوسی مصر باستان در ۲۱۷ رخداد از ۶۸هزار سپاهی سلوکی ۱۲ هزار تن از مردمان لودیه، پارس، تراکیه، کادوسیان، کردوک، داهی، کوسیان، عرب و کیلیکیها بودند. از ایرانیان بیشتر در یگانهای کمانداران و فلاخناندازان بهره میگرفتند.
آرایش جنگی فالانژهای مقدونی
گاه ایرانیان در سپاه سلوکی سر به شورش برمیداشتند، برای نمونه یک بار ۳ هزار جنگاور ایرانی دست به شورشی مسلحانه زدند ولی اندکی پس از آن همگی کشتهشدند. دلیل شورشهای گاه و بیگاه ایرانیان در سپاه سلوکی عبارت بود از کینه از اشغالگران، کمبود جیره و تبعیض میان ایرانیان و یونانیان، تحریکات بزرگان ایرانی برای گرفتن امتیازهای بیشتر از سلوکیان بود. همچنین این شورشها بازتابی از نفرت ایرانیان به سلوکیها نیز دانسته میشود. نیروی رزمی اصلی سلوکی پیادهنظام سنگیناسلحهٔ فالانژ بود. فالانژها دستههای ۸ تا ۱۶ تنی بودند که در میدان نبرد به یکباره بر دشمن میتاختند. خاستگاه این شیوهٔ جنگی را اسپارت دانستهاند. در آینده به دلیل کاستیهای این شیوه-به ویژه بیپدافند بودن سوی راست جنگاوران(زیرا سپر در دست چپشان جا میگرفت)- این شیوه کنارگذاشته شد.
پس از پیاده نظام سوارهنظام سلوکی مهمترین بخش سپاه سلوکی شمردهمیشد. در میان این رسته کاتافراکتارها که هم خود و هم اسبشان زرهپوش بودند از دیگران مهمتر بودند. همچنین سلوکیان از فیلها و ارابههای جنگی نیز بهرهمیبردند.
شمار جنگاوران ثابت سلوکی را میان ۱۶۰هزار تا ۲۰۰ هزار تن نوشتهاند. هزینههای جنگ را نیز سلوکیان با گرفتن باج و خراج و عوارض گوناگون، غنائم جنگی و نیز تاراج مردمان سر راه لشکرکشی خود به دست میآوردند. برای نمونه در جنگ آنتیوخوس سوم با اشک دوم در ۲۰۹ (پیش از میلاد) سپاه ۱۲۰هزار تنی سلوکی با پس نشستن اشکانیان شهر صددروازه(هکاتمپلیس در نزدیکی دامغان کنونی) را گشوده و گرگان(هیرکانیه) را تاراج کردند. پیش از این نیز سپاه سلوکی در سر راه خود ماد را تاراجکردند و زر و سیم فراوان نیایشگاه آنه را ربودند.
همچنین بخشی از هاین هزینهها را سلوکیان با تحمیل شرطهای ملی در برابر صلح به هماوردانشان به دست میآوردند. برای نمونه در ۲۸۰ که آنتیوخوس یکم به باختر تاخت اوتودموس پادشاه دولت یونانی باختر پولی هنگفت و بخشی از آذوقه و علیق سپاهیان و چهارپایانشان را پرداخت نمود و همچنین چند زنجیر فیل بدیشان پیشکش نمود. همین آنیوخوس پس از لشکرکشی به هندوستان نیز آنگاه که کار به آشتی کشید آذوقهٔ فراوان و پیشکشهای گرانبها و ۱۵۰ زنجیر فیل از هندیان ستد.
سکه های اسکندر و سلوکیان
در سکه های اسکندر و شاهان سلوکی تصویر سر و گردن شاه رو به راست و به صورت مبالغه آمیزی طراحی شده است. تصویر اسکندر در بیشتر سکه های منسوب به او نشان دهنده ی چهره ی عریان وی با تاجی مخصوص از پوست سر شیر ، فیل و تنوع های مختلف است.
طرح پشت سکه های سلوکی یکی از خدایان یونانی مانند آپلون ،هرکول ،زئوس و ... را نشان می دهد که بر روی سکویی رو به چپ نشسته است. پیرامون تصویر ایزدان هم به خط یونانی نام شاهان ،القاب ،تاریخ و محل ضرب سکه نوشته می شود.
سکه های سلوکی از جنس الکتروم ،طلا ،نقره و آلیاژی از مس در طول سالیان نه چندان دراز در ایران ضرب گردید.واحد پول نقره در دوره سلوکیان دراخما و طلا استاتر بود. به سکه های مسین یا برنز کالکو می گفتند.این سکه ها در وزن های استاندارد مختلف ضرب می شد. سکه های دراخما دارای وزنی تقریبا 4 گرمی تترا دراخما 16 گرمی همی دراخما 2 و ابول در حدود 6/0 گرم وزن داشت.
اسکندر سوم مقدونی ( 4 تیپ معرفی شده است)
|